تازه وارد ها

یادداشت های یک جفت جوجه جامعه شناس جوان که به دو صورت کاملا متفاوت فکر می کنند

تازه وارد ها

یادداشت های یک جفت جوجه جامعه شناس جوان که به دو صورت کاملا متفاوت فکر می کنند

راینا! :|

 

1. قبلا فکر میکردم وقتی رای بدم اینطوری مینویسمش: «همچین خعلی ایرانی‌طور رفتم به جای دوستم رای دادم و حداقل 670 یورو به سرمایه ملی- رفیقی کمک رسوندم! :دی (هزینه رفتن دوستم تا صندوق رای!)

اما وقتی لباس پوشیدم باران فحش و نفرین بود که نصیبم شد! :| و انقدر که فحش خوردم فک کردم لااقل بیام بگم رای خودم بود که هم ارزششو داشته باشه از اینطرف فحش نخورم دیگه! :|  (و البته که یک رای واقعا انفدر ارزش بحث کردن هم نداره چه برسه به فحش!! این وسط داییم برگشته بود میگفت لااقل یک تصمیمی میگیری تا شب روش فکر کن بعد انجام بده. و منی که فکر میکنم انتخابات های ما واقعا ارزش تا شب فکر کردن رو هم نداره!!! (ولی چون ما کلا تو زندگی خیلی کارایی میکنیم که ارزششو نداره جهنم اینم روش) یعنی الان نمیدونم که باید بگم این یک رای کوچیک خودم بود یا به جای دوستم رای دادم!

ایده آل خودم هم این بود که چه رای بدم چه نه این یه چیز خیلییییییییییی کوچیکی باشه برام و اونقدر اهمیت نداشته باشه. برای همین رای یواشکی چون این فقط یک حرکته تو هزار تا حرکتی که میتونه انجام بشه یا نشه. لباس که خواستم بپوشم برم بیرون گفتم با هیشکی بحث نمیکنم!  (شاید مثلا مثل نماز و روزه ی یواشکی برام باارزش تره، چون انگار نمیخوای تو پاچه ی همه بکنی که کاری که من میکنم از همه درست تره...و خب البته تو همین حرف هم یک همچین چیزی هست!) بعد ولی وقتی شورو کردن فحش دادن، صرفا استدلالای اینورو گفتم! مث دیروز که استدلالای اونورو گفتم تو فیس بوک!! و نکته ی جالب اینکه من دیشب به یکی که مردد بود و نظرش بر رای ندادن بود بیشتر دقیقا شیوه ی خودمو پیشنهاد کردم که به جای یکی دیگه رای بده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :|


2. برای همین کلا حس یک سوفسطایی حاجی حیدری طوری دارم! هر دو طرف قضیه برام یه طوره و برا هر دو طرف هم دلیل دارم که قانعشون کنم یا نکنم! و انگار خودم هیچ طرفی نیستم :| :| :| بنده ربط ارزشی پسا تحقیقی وبر رو در عمل سیاسی پیاده کرده ام در این لحظه! و البته که "بی طرفی" !!   فک کنم در این لحظه عضویتم در شرکت به سطح ویژه ی فکری ارتقا پیدا کرد! (یادم باشه یه ربطیش بدم به اون شخصیت اقتدار طلب و گریز از آزادی و فیلان و اینکه احتمالا الان آمادگی یک رضاشاه رو هم دارم! فقط اینکه قد رضاشاه آدم باشه و شعور داشته باشه طرف به نسبت زمانش! که قطعا کسی الان نداره! )

 

3. از در خونه که اومدم بیرون پسر همسایه روبروئیمونو که بچگیمون (راهنمایی) با هم فوتبال بازی میکردیمو دیدم که چندین ساله به این بسیج سر کوچه پیوسته و با موتور و چفیه دیده میشه! سلام کرد! منم سلام کردم با شناسنامه ی دستم و حرص خوردم!! انگار دارم به این رای میدم!! (غیر از اینکه خعلی شیک بک عکس بسیار زیبای جناب آقای دکتر جلیلی از کل خونه های کوچه اد چسبوندن رو در خونه ی ما! اومدم بش بگم تو چسبوندی؟؟ احساس کردم گنا داره بچه! :دی )

4. و از در حوزه که اومدم بیرون یارو رئیس بسیج کانتینر سر کوچه رو دیدم که برای اولین بار تو زندگیش یه کت شلوار تنگ پوشیده بود که به تنش زار میزد و خوشحال و خندون با اون کارت آویزون گردنش داشت میرف تو حوزه ! یه لحظه شب رو تصور کردم که اینا دارن رای خط خورده ی منو (یا دوستم رو؟) میشمرن و میخندن :|


5. چند نکته ی انتخاباتی: 

 

- نمیدونم واقعا رو چه حسابی فکر کردم روحانی سیده! و نوشتم سید حسن روحانی :| بعد یهو عمامه ی سفیدش اومد تو ذهنم و فوش دادم به خودم!! :| بعد البته سید رو خط زدم... گفتن واضح باشه اشکال نداره :| امیدوارم اگر احیانا تاش رو باز کردن بخونن!


- اصلا به ما برگه کامل رو ندادند که شماره سریال داشته باشه اینطرفش و بشه عکس گرفت! من عکس گرفتم ولی شماره نداشت!  بعد البته از برگه ای که دست خودشون بود شماره سریالش رو نوشتم... خانومه میگفت برای چی میخوای؟ اونیکی خانومه (رای دهنده) گفت میخواد رایش گم نشه!:دی

 شماره سریال چند رقمیه راستی؟ من انقد هل هل نوشتم و ترسیدم خانومه نذاره ببینم که رو یک رقمش شک دارم بود یا نه...

اینه:

24/0705283

بین 5 و 2 نمیدونم یک صفر بود یا نه... خلاصه که عکس هم پر! (دوستان حوزه‌ای در بازیابی شماره سریال من یاری رسانند! :دی)


- خانومه گیر داده بود تا نکن! همینطوری صاف بنداز. میگم چرا؟ میگه بهمون گفتن تا نکنین! منم گفتم آخه گفتن تا کنیم ! :| (کلا عمق دموکراسی در این دو جمله رد و بدل شد! :| ) خلاصه که آخری اونیکی گفت دلت راحت تره تا کنی میخوای مخفی باشه تا کن!!!

بعد اومدم خونه وقایع 88 یادآوری شد که کلی دسته دسته رای تا نشده موجود بوده تو صندوق ها! :|


پ.ن: این تفکیک جنسیتی موقع رای دادن همیشه برام جدیده! یعنی من هر دفعه که میام خونه با شوق و ذوق میگم دیدی رایم تفکیک جنسیتی شده؟؟ و همه جواب میدن که همیشه همینطوری بوده! :|


پ.ن 2: وقتی تاکید کردم که انتخابات شوراها نمیخوام رای بدم و هیچ جا اسمم وارد نشه، خانمی که میخواست شوراها رو بنویسه خندید و به بغلیش گفت شما بنویس! اونم خندید! (از این خنده هایی که آدم شکش میشه!) قبلش هم خانمی که میخواست وارد کامپیوتر کنه گفت خب سفید بده اونیکی رو. گفتم نه.. نمیخوام مهر بخوره اصلا. خلاصه... اون خانوم مسئول ریاست جمهوری یه چیز جالبی گفت، گفت چرا هیشکی نمیاد بگه فقط میخوام شورا رای بدم؟ هوم.............................................................................................................................


پ.ن 3: مطلع شدیم رایمون رو یا باطل میکنن یا سیدش رو سعید میخونن!!! :| :| :|، و از طرف دیگه مطلع شدیم که خررررررررررررررررررررررر شدیم و طرف خودش رفته رای داده!!!!!! آقا خب نکنید این کارو یه انتخابات ارزششو نداره خب!!! خلاصه که این به اون در!!!