تازه وارد ها

یادداشت های یک جفت جوجه جامعه شناس جوان که به دو صورت کاملا متفاوت فکر می کنند

تازه وارد ها

یادداشت های یک جفت جوجه جامعه شناس جوان که به دو صورت کاملا متفاوت فکر می کنند

حکم رئیس دانشکدگی

دو پست قبل رو که داشتم مینوشتم، اومدم یک جمله ی طلایی دیگه از جناب رئیس دانشکده هم بذارم که فرموده بودند اونایی که نمیدونم فلان کارو نکنند(احتمالا یه کلمه ای تو مایه های رعایت منظورش بوده و گفته!) حکماشون بعد امتحانا میاد! ننوشتم گفتم ولش کن حالا یه چرتی گفته استرس الکی ندم به ملت که از فردا هر چی بخوان بپوشن هی حکم کمیته انظباطی بیاد جلو چششون!


بعد امروز یک اتفاق زیبایی افتاد. 2 تا امتحان داشتم. موقع ورود به جلسه ی اولی اسممو روی برد دیدم تو این سیستمای سریعا مراجعه شود و اینا! و قبل امتحان دوم رفتم و احضاریه کمیته انظباطیمو تحویل گرفتم. و تنها احتمالی که خیلی کم میدادم همین بود چون اصلا فکر نمیکردم تو امتحانا هم احضار کنند. و نکته بسیار جالب ترش این بود که تاریخ حکم 16 خرداد خورده! یعنی دقیقا همون روزی که من هی میرفتم طبقه چهارم واسه کار گروهم و هی جمشیدیها منو میدید و برگشته بود به اون خانومای حراست گفته بود که اینو چرا راهش دادین! و گویا تا منو دیده بوده زنگ زده بوده! (به کجاش معلوم نیست ولی قشنگ دیدم که حرفشو خورد و بعد گفت به شاپوری منشی الممالک زنگ زده واسه شکایت از من! آخه کی زنگ میزنه منشیش برای شکایت هان؟!!! یعنی قیافه ی من انقدر ابله بوده اومنموقع؟!!)راستش موقعی که جمشیدیها داشت میگفت حکماشون میاد یه چیزی تو چشاش برق زد ها! ولی من دیگه فک نمیکردم در این حد باشه سیستمش!


اولش که به تاریخ نامه دقت نکرده بودم فقط این اطلاع قبلی (و احتمالا تایید) جمشیدیها برام جالب بود. الان ولی این پستو فقط واسه این نوشتم که بدونید چقدر سریع الوصوله این حکم رئیس دانشکدگی!!


__________________________________________________________________________

* چیزی که در ذهنم هست اینه که اون پسر دانشکده مون که چند سال پیش خودکشی کرده بوده هم بهش تو امتحانا احضاریه اش رو دادند! و گویا سر همین کلی جنجال شده بوده! البته من از همینجا قول میدم که خودکشی نکنم و اگه مردم شما بدونید که من خودکشنده نبودم! کارت خودکشندگی هم برام صادر نکنند!! D:

نظرات 5 + ارسال نظر
مسیح آیتی سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ

خدا به همه ما صبر بده، اما من جای شما باشم با چادر میام دانشکده. ما کارهای مهمتری داریم!

ساغر سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:29 ب.ظ

خوشحالم که جای من نیستید چون دیگه خیلی بامزه میشدین!

ساغر سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ

سازگاری ایرانی که میگن همینه ها!!‌شایدم فوق ایرانی البته! پساایرانیسم مثلا! D:

hamed سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ب.ظ http://vanhu.blogfa.com

lkodoom daneshkade?! oloom edari!?

morteza پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:05 ب.ظ


فک کنم ساغر رو گرفتن بردن کهریزک :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد