«برای روش کتاب نخون، اصلا مهم نیست. فقط جزوه رو خوب بخون از همون سؤال میده!» این مضمون پیامی از جانب شمارۀ ناشناسی بود که در شب آزمون روش دریافت کردم و البته برای من کار از کار گذشته بود چون متأسفانه کتاب را خوانده بودم! و طبیعتاً به نفعم بود که پیام را خیلی جدی نگیرم.برای همین حتی پس از پاسخ به سؤالات نیز هنوز نفهمیده بودم که اگر «خوب» جزوه میخواندم، احتمالاًوضع بهتری میداشتم! این نوشته بیشتر در اثبات همین مدعاست.
منبع امتحان پایانترم،فصول ۲، ۳ و ۴کتاب طراحی پژوهشهای اجتماعینوشتۀ نورمن بلیکی، به علاوۀ مباحث مطرح شده در کلاس بود.به نظر من تعیین نشدن فصل یک کتاب به عنوان منبع امتحانی کار اشتباهی بود. چرا که نویسنده در این فصل دقیقاً در حال پرداختن به مراحل پژوهش و زمینه چینی برای معنادار کردن فصول بعدی است. برای مثال، برای فهم دقیق استراتژیهای پژوهش، قطعاً لازم است که متوجه جایگاه آن در فرآیند پژوهش نیز باشیم.
لازم به ذکر است که از بین منابع امتحانی، تأکید اصلی در کلاس بر کتاب بود و هرگونه مشکل دانشجویان در فهم مطالب کلاسی، سریعاً به کتاب ارجاع داده میشد.با این حال این تاکید اصلاً در امتحان مشخص نبود. اگر کسی فقط سؤالات و جزوۀ کلاسی یکی از دانشجویان خوشنویس را ببیند، میتواند به نسبت وثیق بین این دو پی ببرد.
اینطور به نظر میرسد که معرفی کتاب به عنوان منبع امتحانی تأثیر چندانی در منبع واقعی سؤالات و یا حتی نوع سؤالات(مفهومی یا حافظهای) ندارد. ظاهراًاساتیدتوانایی طراحی سؤال از چیزی غیر از آنچه خود میگویند، ندارند و احتمالاً پاسخ مورد انتظار آنها نیز همانی است که خود گفتهاند! قطعاً دانشجویان نیز از ترفندهای اساتید در طراحی سؤالات بیاطلاع نیستند و طبیعتاً بر اساس همان اطلاعشان عمل میکنند؛ نمونهاش هم همان پیام دریافتی یادشده. بررسی موردی منبع هریک از سؤالات این مسئله را روشنتر میکند. برای پاسخ به سؤال اول که چارهای جز پاسخ بر اساس جزوۀ کلاسی نبود. پاسخ پرسشهای دوم و سوم، هم در جزوه موجود بود و هم در کتاب. منبع اصلی پرسش چهارم نیز مطالب بیان شده در کلاس بود. بنابراین میشد لای کتاب را باز نکرد و نمرهی قابل قبولی از این درس گرفت.
آزمون پایان ترم درس روشهای تحقیق۱، همانند آزمون میانترم شامل ۵سؤال تشریحی نسبتاً دقیق(غیر کلی) میشد. تقریباً میتوان گفت این درس چیزی به نام کارنوشت نداشت و ارزشیابی در این کلاس محدود به آزمونهای میانترم و پایانترم میشد. پرسش پایانی آزمون پایانترم(نشان دادن رویکرد روششناختی یک مقالۀ انتخابی) که در جلسات پایانی کلاس نیز مطرح شده بود، پرسشی از نوع در خانه(take home) به حساب میآمد که تاحدی نزدیک به کارنوشت نیز بود. امتحان میان ترم ۶نمره داشت و امتحان پایانترم ۱۲نمره.
آزمون میانترم به لحاظ نوع سؤالات تفاوت زیادی با پایانترم نداشت؛ اما منبع آزمون میانترم، فصلهای۲ و۳و۵ از کتاب فلسفۀ علوم اجتماعی تد بنتون و یان کرایببه علاوۀ مباحث مطرحشده در کلاس بود. استاد ۵سری سؤال طراحی کرده بود که در هر سری ۳سؤالوجود داشت و استاد مدعی بود که پاسخ این۱۵سؤال(که بعد از امتحان همۀ آنها در کلاس خوانده شد) بهنوعی خلاصۀ مهمترین مباحث مطرحشده تا نیمترم بود. به نظر من تعیین فصل سوم کتاب فلسفۀ علوم اجتماعی برای آزمون میانترم کار بسیار نادرستی بود؛ چراکه بخشهای زیادی از این فصل عملاً برای یک دانشجوی علوماجتماعی کاربردی نداشت و پَر از مثالهای مربوط به حوزههای علوم طبیعی بود که در بسیاری موارد حتی برای ما قابل فهم هم نبود. با توجه به تاریخ برگزاری آزمون میانترم، به جای آن میشد بهراحتی فصل۷کتاب را که مربوط به جامعه شناسی انتقادی است، جزء منابع امتحان میانترم قرار داد تا هم نظم مباحث کلاسی(نیمۀ اول مباحث فلسفیتر، نیمۀ دوم مباحث روششناختیتر) حفظ شود و هم دانشجویان در آزمون پایانترم به ناگاه، با سؤالی کاملاً نظری که تنها منبع آن جزوۀ کلاسی جلسات پیش از میانترم است مواجه نشوند و منبع بهتری برای پاسخگویی به سؤال داشته باشند.
برای بررسی نوع سؤالات به نظر من سؤالهای امتحانی تشریحی را میتوان به ۴دسته تقسیم کرد. ۱. پرسش حافظهسنج؛ ۲.پرسش تحلیلی بر مبنای دادههای عمدتاً حفظی (مانند پرسشهای مقایسهای، اینگونه پرسشها بعضاً حاوی پاسخهای از پیش تعیینشده هم هستند که در سؤال مستتر است)؛ ۳. پرسشهای تحلیلی نظرسنج (که پاسخدهنده در آن میتواند از هر منعی از جمله اطلاعات عمومی خود(!) استفاده کند و معمولاً سؤال حاوی جواب نیست)؛۴. پرسشهای تلفیقی دوگانه (پرسشهایی که ظاهراً حفظیاند؛ اما قابلیت پاسخ تحلیلی یا براساس نظر شخصی هم برای پاسخدهنده میگذارند.) به نظر من هرچه سؤالات، کمتر حاوی پاسخهای یکسان و یکشکل در بین پاسخگویان باشند، ارزش بیشتری دارند.
بر این اساس، اما تمامی سؤالات این آزمون (به غیر از سؤال متفاوت پنجم)،در دستة نخست جای میگیرند. به این معنا که بیشتر پاسخهایی موردی و حفظی طلب میکردند که بدون هیچگونه درک درستی از آن موارد،میشد آنها را بهراحتی در برگۀ امتحانی نوشت. سؤالات حتی از نوع چهارم هم نبودند که اندک جایی هم برای پاسخ تحلیلی بگذارند.
سؤال اول امتحان (توضیح مفاهیم، دیالکتیک، رهایی در دیدگاه انتقادی و منافع معرفتی در نظر هابرماس) به نظرم اصلا مناسب کلاس روش تحقیق نیست و پرسشی کاملا نظری است. این مفاهیم را شاید بتوان بهنوعی مربوط به فلسفۀ علوم اجتماعی که یکی از مباحث مهم در کلاس روش۱است، دانست؛ اما اینگونه مباحث بیشتر در نیمۀ اول ترم پی گرفته میشد. اگر این سؤال یکی از سؤالات نیم ترم بود شاید زیاد نمیشد این انتقاد را بر آن وارد دانست؛ اما چنین سؤالی برای دانشجویانی که درگیر شیوههای عملیتر تحقیق شدهاند (خصوصاً به خاطر سؤال پایانی که باید در روز امتحان تحویل داده میشد) مناسب نیست. به علاوه از آنجایی که کتاب کرایب جزء منابع امتحانی پایانترم نبود (و اساساً برای نیمترم هم چیزی در این مورد، خوانده نشده بود) دانشجویان برای پاسخ به این سؤال عملا باید به جزوۀ کلاسی و خلاصهگوییهای استاد در این مورد اتکا میکردند و منبع کاملتر و موثقتری برای پاسخ به این سؤال نداشتند. این نقد به سؤالات دیگر کمتر وارد است. چون با توجه به مربوط بودن موضوع سؤالات دیگر به کتاب طراحی پژوهشهای اجتماعی، میشد از لابهلای مطالب کتاب نیز جوابی برای سؤال پیدا کرد.
سؤال دوم با توجه به تأکید نیمة دوم کلاس روش تحقیق۱ بر استراتژیهای پژوهش، سؤال نسبتاً خوب و قابل قبولی بود که هم از مطالب بیان شده در کلاس و متن کتاب میشد به آن پاسخ داد. سؤال سوم نیز سؤال مهم و کاربردیای بود که دربارۀ اهداف پژوهش بود؛ اما مانند دیگر سؤالات بسیار حافظهای بود و جایی برای کاربرد ذهندر پاسخ به سؤال نمیگذاشت.
نقدی که میتوان به سؤال چهارم وارد کرد، مشابه نقد سؤال اول است. منبع این سؤال بنیادی، جدولی بود که پس از پایان کلاس در اختیار دانشجویان قرار داده شده بود که البته ناظر به بحثهای بسیار سطحی و کوتاهی بود که در جلسۀ پایانی بیان شده بود.
در نهایت درخشانترین سؤال امتحان، سؤال پنجم بود که به علت زمان کم و نحوة نامناسب اجرای ایده، بهنوعی هدر شد. سؤال تنها ۲نمره را به خود اختصاص میداد که این خود با توجه به بارمبندی سایر سؤالات (هر کدام سه نمره)، میزان اهمیت سؤال و انتظارات طراح سؤال از پاسخگویان را نشان میدهد. این سؤال بهراحتی میتوانست در قالب کارنوشت در اواسط کلاس مطرح شود، نه در حد یک سؤال امتحانی. در این صورت دانشجویان میتوانستند در هنگام آموختن استراتژیهای مختلف، نگاهی نیز به مقالة انتخابی خود داشته باشند. این کار هم میتوانست در فرآیند آموزش نقش مثبتی ایفا کند و هم کیفیت نوشتۀ نهایی دانشجویان را بالا ببرد.
_______________
* بررسی و نقد شیوه ارزشیابی کلاس روش های تحقیق 1 دکتر غفاری، منتشر شده در شماره سوم مجله سره(http://anjomanjameshenasi.blogfa.com/post-17.aspx)
**سوالهایی هم از دکترغفاری پرسیدیم که پاسخ دادند و در مجله موجود است.
ba tashakor az hamkarie samimanaton