امروز کتاب خاطرات حاج سیاح را پس دادم به کتابخانه بعد از 9 ماه! فک کنم یکی زاییدم در این مدت. یعنی اصلا به این خاطر پسش دادم که بالاخره رفتم در عید خریدمش برای خودم به قیمت 7 تومن! و تا الان پسش نداده بودم که محتویات (حاشیه های با مداد خودم) آن یکی را به اینیکی منتقل کنم. و آخرش خسته شدم و فقط با 100 صفحه اش این کار را کردم و پررو پررو لای کتاب یک کارت گذاشتم و پشتش نوشتم: "لطفا پاک نشود. دوباره میگیرمش! :)
خب کتابی که خریده بودید را میدادید به کتابخانه
گاهی برخی چیزها که در کتابها مینویسیم خیلی با ارزشه
آخه کتاب خودم خوشگل تره! تازه عکس رو جلدشم پرتره سیاحه!