تازه وارد ها

یادداشت های یک جفت جوجه جامعه شناس جوان که به دو صورت کاملا متفاوت فکر می کنند

تازه وارد ها

یادداشت های یک جفت جوجه جامعه شناس جوان که به دو صورت کاملا متفاوت فکر می کنند

فک کن که مصاحبه!!!

 نشریه ی دانشجویی صبح فردا، در آخرین شماره ی نیمسال دوم سال 89-90 خود، با دبیران تشکلهای دانشجویی فعال سال گذشته مصاحبه (حداقل مال من مکتوب) کرده است. من اینو نوشتم*:


سوال اول: اگر رکود فضای فعالیت دانشجویی را به عنوان یکی از بارزترین ویژگی های فعالیت های سال اخیر برشماریم آیا عملکرد تشکل خویش را قابل دفاع می دانید و اساساً چه عواملی را در این امر موثر می دانید؟

 

باید بدانیم منظور از رکود فضای فعالیت دانشجویی چیست؟ رکود به لحاظ کمی یا کیفی؟ رکود کدام نوع از فعالیت دانشجویی؟ این رکود را نسبت به چه زمانی تعریف میکنیم؟ به نظر من اگر یک تشکل دانشجویی همواره بخواهد به این رکود مبهم معتقد باشد نمیتواند به خوبی فعالیت کند و هر فعالیتی هم انجام دهد با این دست جملات اساسا امکان نقد (چه درونی و چه بیرونی) را از بین خواهد برد.

طبیعتا عملکرد انجمن علمی جامعه شناسی را بدون در نظر گرفتن این وضعیت فرضی قابل دفاع میدانم، چرا که ما معمولا کاری را میکنیم که فکر میکنیم درست است و ما هم سعی کردیم در حد بضاعت به فکرهایمان جامه ی عمل بپوشانیم. به نظرم بیشتر فعالیت های انجمن، خصوصا تشکیل حلقه های متن خوانی و نمایشگاه عکاسی اجتماعی قعالیتهای انجمن را قابل دفاع می کند چرا که هر یک به نحوی در فعال کردن دانشجویان نقش بازی می کند. همچنین انتشار نشریه ی سره را، از آن جهت که با مکتوب و ثبت کردن مسائل آموزشی امکان انباشت تجربه را فراهم می کند، یکی از مهمترین عوامل در این دفاع از خویش(!) می دانم.

 

 

سوال دوم: به عملکرد سال گذشته خویش را به عنوان ناقد درونی چگونه می نگرید؟

 

به نظرم برای ناقد درونی بودن، کسب تجربه (خصوصا تجربه ی کار اجرایی) و فاصله گرفتن از فضای انجام فعالیت لازم است که من در حال حاضر هیچکدام را ندارم و در پاسخ فقط میتوانم آن ایده آلی را که نتوانسته ایم اجرا کنیم را توصیف کنم. یکی از مهمترین اهداف ما این بود که بتوانیم فضایی برای بروز دغدغه های علمی  به شکلی فراتر از کلاس و همچنین دیده شدن فعالیت های علمی دانشجویان(خصوصا دوره ی کارشناسی) فراهم آوریم.

نشریه ی انجمن علمی میتوانست با انتشار مقالات دانشجویی و یادداشت های علمی  و همچنین نقدهای دانشجویی فضایی برای این دیده شدن باشد. اما جز در چند ستونی که به بررسی کلاس های نظریه می پرداخت؛ و عموما نقد مهمی هم وارد نمیکرد، نتوانستیم به این هدف دست پیدا کنیم.

 

 

سوال آخر: آیا برای خروج از شرایطی که در آن فعالیت دانشجویی با دشواری هایی روبرو می شود، تشکل شما راه حلی برای سال آینده تعریف کرده است؟ (یا به طور کلی راه های پیش رو را ترسیم کنید.)

 

به نظرم ما در شرایطی هستیم که دو نوع از رفتار به صورت همزمان به ما آسیب می زند. رادیکالیسم و محافظه کاری. در چنین فضایی، هر نوع فعالیت میانه روانه ای هم، به نام یکی از این دو نوع فعالیت شناخته می شود. برای خروج از شرایط فعلی به نظرم باید دانشجویان جسارت بیشتری در انتقاد به خرج دهند و اندکی از دغدغه های نمره گرایانه فاصله بگیرند. از طرف دیگر نباید با فعالیت های رادیکال و حذف گرایانه امکان حل مشکل را از بین برد. از طرف دیگر، استادان هم باید به فواید نقد دانشجویی واقف باشند و برخورد مناسبی با آن داشته باشند.**


_____________________________________________________________________________

*این تجربه ی یک شبه چیز نوشتن و اونم در جواب یه سری سوال مشخص خیلی جالب و دردناک بود! همینطور که داشتم سعی میکردم به سوالا جواب بدم به نوعی که مزخرف هم نشه هی دلم برای استادایی که میرفتیم باهاشون مصاحبه میسوخت و فک میکردم اونا هم همین حس منو داشتن یعنی؟ خصوصا که سوال آخرش خیلی شبیه سوال آخری بود که خودمون از استادا میپرسیدیم (ارائه ی راهکار) و من خودم خیلی داشتم سعی میکردم به چرت و پرت گویی نفیفتم ولی آخرش افتادم! اصن ساختار سوال یه جوری بود که آدمو به مذخرف گویی وا میداشت!

البته آخریش متوجه شدم که  نه بابا استادامون اصلا ساخته شده اند برای کلی و مبهم گویی و بعضا مزخرف گویی! یعنی ساختونده شدن!! امثال آزاد و پامنبری هاش مثلا


**جوابای خودمو که با بقیه دبیر ها مقایسه میکردم هی داشتم به این اعتماد به نفسی که هنوز دارم (و داریم) و هنوز زنده است، پی میبردم و حال میکردم!!! به قول حاجی حیدری اعتماد به نفس منفی! کم مونده بود بنویسم کلن از خودمون راضی ایم!!! 

{یه چیز جالب، بعد پیاده شدن مصاحبه ی حاجی حیدری دادیم که خودش بخونه و اصلاح کنه. تو یه قسمت من در دفاع از متن خوانی گفته بودم که شاید برداشت یک نویسنده ی کتاب آموزشی نظریه درباره ی یک نظریه پرداز کاملا اشتباه باشد. حاجی حیدری توی متن اصلاحی در جوابش یه جمله اضافه کرده بود که "به این نوع قضاوت ها می گویند اعتماد به نفس منفی"!!!! بیچاره تو گلوش گیر کرده بوده جای دیگه ای واسه فحش دادن به من پیدا نکرده بوده! و منم جای دیگه ای غیر از اینجا! البته من حق دارم خیلی چون رسما گند زد به مصاحبه با اون اصلاحش!!!}


 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
میترا سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ

متن مصاجبه ات رو هنوز نخوندم ولی تا دلت بخواد با پی نوشته هات حال کردم

وقتی که حاشیه مهمتر از متن می شود و پی نوشت مهمتر از متن مصاحبه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد